جدول جو
جدول جو

معنی پیچیده شاخ - جستجوی لغت در جدول جو

پیچیده شاخ(دَ / دِ)
دارای شاخ خمیده و پیچ پیچ: تیس مکعنب،تکۀ پیچیده شاخ. (منتهی الارب). قچقاری پیچیده شاخ
لغت نامه دهخدا
پیچیده شاخ
دارای شاخهای خمیده و پیچ در پیچ: (تیس مکعنب تکه پیچیده شاخ)
تصویری از پیچیده شاخ
تصویر پیچیده شاخ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ بَ)
التواء. (زوزنی). تلوی. (تاج المصادر). اطواء. انهصار. (منتهی الارب) : التیاث، پیچیده شدن چیزی بر چیزی. (تاج المصادر). هتهته، پیچیده شدن سخن. عکش، تعکش، پیچیده شدن موی و بر هم نشستن آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
که ساقی قوی دارد: کثیف، کوتاه انگشت پیچیده ساق... (التفهیم) ، که ساق کژ دارد
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
که رانی عضلانی دارد، که رانی دارد ناراست
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
که پایی کژ دارد، که پائی عضلانی و بنیرو دارد
لغت نامه دهخدا
تاب یافتن خمیده شدن، در نوردیده شدن، ملفوف شدن: ملتوی شدن، منحرف شدن بگشتن، مشکل شدن (کلام سخن) : پیچیده شدن سخن، درهم پیوستنبهم درآمدن: التیاث پیچیده شدن چیزی بر چیزی، مجعد گشتن (موی) موغول شدن: تعکش پیچیده شدن موی
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه ساقی کچ دارد دارای ساق ناراست، آنکه ساقی قوی دارد: کثیف کوتاه انگشت پیچیده ساق
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه رانی کج دارد دارای رانهای ناراست، آنکه رانی عضلانی دارد دارای رانهای قوی
فرهنگ لغت هوشیار