- پیچیده شاخ
- دارای شاخهای خمیده و پیچ در پیچ: (تیس مکعنب تکه پیچیده شاخ)
معنی پیچیده شاخ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تاب یافتن خمیده شدن، در نوردیده شدن، ملفوف شدن: ملتوی شدن، منحرف شدن بگشتن، مشکل شدن (کلام سخن) : پیچیده شدن سخن، درهم پیوستنبهم درآمدن: التیاث پیچیده شدن چیزی بر چیزی، مجعد گشتن (موی) موغول شدن: تعکش پیچیده شدن موی
آنکه ساقی کچ دارد دارای ساق ناراست، آنکه ساقی قوی دارد: کثیف کوتاه انگشت پیچیده ساق
آنکه رانی کج دارد دارای رانهای ناراست، آنکه رانی عضلانی دارد دارای رانهای قوی